ادامه شعردرادامه مطلب...
سوز دل وبغض وگریه،کینه ز تو کار من شده و دلم درعذابست عذاب هر روزوهرشب می بینمت میخوانمت افسوس که اینها همه سرابست سراب آرزوهایی که داشتخرابی ها راآباد کنیم برای دلمان چه کنم که نقش بر آبست برآب بوی تو راحس میکنم از میان باغ ها داروی هذیان زبانم گلابست گلاب ازمستی دست بکش،هشیاری راببین که طلسم ما فقط شرابست شراب تاتونیایی نمانی ونگویی زعشق حال من اینگونه خراب است خراب |
About![]()
هرگزنمیردآنکه دلش زنده شدبه عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
Home
|