ثمین

دفتر عشق(شعر)

واي خدا چه كيفي مي داد توي هواي خنك،  صداي بارون، بوي بارون وای
زندگی با همه بالا و پایین هاش ... لذتی داره که اگه فقط یه لحظه بتونی از دست دادنشو
تجربه کنی 

میفهمی چقدر شیرینه.. 

چی میشود بارون بودم،میپریدم رو صورت

سُر میخوردم پایین،یا که بالا،رو ابروهای کمون ترت

چی میشد بارون بودم،بی اجازه روی لبات

رنگ می کردم خودمو،احساس می کردم نفست

چی میشد بارون بودم ،یک هو میرفتم تو لباست

که با اون گرمای تنت،نفوذ میکردم به دلت

................

این چه حسیه ؟ انگار بهش معتادم  

اخه این کیه؟ که دلمو به جز اون به کسی ندادم  

واسم عجیبه انقدر وابستم 

منی که چشمامو همیشه رو همه میبستم

ای ای عاشقشم 

ای ای دیونشم

حتی یه لحظه دیگه

از اون دور نمیشم

+نوشته شده در برچسب:وای خدا,ماهی,ثمین,داود,ثمن,دوست دارم,حیران,ماتم سرا,ساعتتوسط داوود الماسیان | |

نمیگویم تاابد توبرایم دلارامی باش

فقط درکنارمن درسحرگاهی باش

زجرم مده تا ببینم روی زیبای تورا

همیشهگی نه فقط مدت کوتاهی باش

من که مدهوش ودیوانه لبهای توام

توبرلبان من بوسه نه تنها آهی باش

فقط بگذار تا ببینم روی خندان تورا

نه الآن توتا هرلحظه که خواهی باش

آرزوی من تویی،تویی درقلب من

توتا ابد برای من همچو همراهی باش

قلب من همچو حوض کاشیست

پس تودرآن همچو یک ماهی باش

حیران توتاابد من هستم وخواهم ماند

اما توهرگونه که دلخواهی باش 

+نوشته شده در برچسب:ماهی,ثمین,داود,ثمن,دوست دارم,حیران,ماتم سرا,ساعتتوسط داوود الماسیان | |